English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 170 (9374 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
flared fitting U رابط قیفی شکل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
infundibular U قیفی شکل دارای ساختمان قیفی
infundibulate U قیفی شکل دارای ساختمان قیفی
principal line U خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط
funnelled U قیفی
fools cap U کلاه قیفی
funnelform U قیفی شکل
d's cap U کلاه قیفی
funnels U شکل قیفی داشتن
hopper car U بشکه ی قیفی شکل
funnel U شکل قیفی داشتن
funneled U شکل قیفی داشتن
funneling U شکل قیفی داشتن
funnelling U شکل قیفی داشتن
funneled U عضو یااندام قیفی شکل
funnels U عضو یااندام قیفی شکل
funnelling U عضو یااندام قیفی شکل
funneling U عضو یااندام قیفی شکل
funnel U عضو یااندام قیفی شکل
hokeypokey U بستنی قیفی وغیره که بستنی فروشهای دوره گردمیفروشند
fitting U رابط
wiring connector U رابط
adapter U رابط
go between U رابط
copulative U رابط
connector U رابط
liaisons U رابط
connective U رابط
liaison U رابط
internuncial U رابط
interfaces U رابط
link U رابط
point of intersection U رابط
interface U رابط
an fitting U رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
connecting tube U لوله رابط
connecting rod U میله رابط
continuity equation U رابط پیوستگی
feeder canal U نهر رابط
enlarging adapter U رابط فزاینده
ediswan connector U رابط ادیسوان
connector plug U دوشاخه رابط
edge connector U رابط لبه
connector switch U کلید رابط
cylinderical fit U رابط استوانهای
connecting cable U کابل رابط
ground liaison U رابط زمینی
logical connector U رابط منطقی
parallel interface U رابط موازی
patch cord U سیم رابط
push rod U میل رابط
push rod U میله رابط
reducer U لوله رابط
reducing adaptor U رابط کاهنده
serial interface U رابط سری
standard interface U رابط استاندارد
trunk line U رابط ترانک
logical connective U رابط منطقی
link chain U زنجیر رابط
liaison officer U افسر رابط
high fidelity receiver U گیرنده رابط
lamp connector رابط لامپ
high line U پل رابط اصلی
link belt U تسمه رابط
inductor hose U لوله رابط
interface card U کارت رابط
interneuron U نورون رابط
internuncial neuron U نورون رابط
internuncio U رابط پیک
lead in wire U سیم رابط
connections U میلههای رابط
journal U شفت رابط
bays U پل رابط در پل شناور
baying U پل رابط در پل شناور
bayed U پل رابط در پل شناور
bay U پل رابط در پل شناور
journals U شفت رابط
leads U رابط برق
fuse wire U رابط فیوز
fuse link U رابط فیوز
lead U رابط برق
centronics interface U رابط موازی
link U شاخه رابط
box connector U رابط جعبه
bent adaptor U رابط خمیده
machine address U محل یک شی در رابط ه با مبدا
expression U فرمول یا رابط ه ریاضی
commissural fibres U رشتههای عصبی رابط
command liaison U شبکه رابط یکان
artillery liaison officer U افسر رابط توپخانه
triatic stay U بکسل رابط ناو
switch position U موضع رابط دفاعی
commissure U بافت عصبی رابط
intervening variable U متغیر فرضی رابط
liaise U رابط نظامی بودن
liaised U رابط نظامی بودن
liaises U رابط نظامی بودن
relay post U پست رابط ستون
liaising U رابط نظامی بودن
expressions U فرمول یا رابط ه ریاضی
command liaison U افسر رابط فرماندهی
test lead U رابط برق ازمایش
battery connector U رابط پیل باتری
cell connector U رابط پیل باتری
apple desktop interface U رابط رومیزی اپل
crawl trench U خطوط رابط سنگرها
anterior commissure U بافت رابط قدامی
cross tree U رابط عرضی دکلها
cross-tree U [رابط عرضی دکلها]
dry cell connector U رابط پیل خشک
air liaison officer U افسر رابط هوایی
programmable communications interface U رابط مخابراتی برنامه پذیر
application program interface U میانجی یا رابط برنامه کاربردی
interface U وصل کردن از طریق رابط
to catch the connection U وسیله نقلیه رابط را گرفتن
air transport liaison officer U افسر رابط ترابری هوایی
api U رابط یامیانجی برنامه کاربردی
interfaces U وصل کردن از طریق رابط
commissurotomy U برداشتن بافت عصبی رابط
ditches U گودال سنگر رابط خندق کندن
crawl trench U سنگرهای رابط بین خطوط مواضع
sbc U RA و رابط دستگاه جانبی RO ,Computer SmallBusiness
ditched U گودال سنگر رابط خندق کندن
cross bleed U سیستم نیوماتیکی رابط بین موتورها
floating U محل مخصوص در رابط ه با آدرس مرجع
cylinderical limit gage U دستگاه اندازه گیر رابط استوانهای
ditch U گودال سنگر رابط خندق کندن
logical operators U رابط های منطقی [ریاضی] [زبان شناسی]
logical connective U رابط های منطقی [ریاضی] [زبان شناسی]
I missed the connection. U من اتوبوس [قطار هواپیمای] رابط را از دست دادم.
interface human machine interface U امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری
venn diagram U نمایش گرافیکی رابط ه بین وضعیتهای سیستم یا مدار
relations between load, shear and moment U رابط بین بار و نیروی برشی و لنگر خمشی
relative U محل مشخص در رابط ه با یک مرجع یا آدرس مربوطه پایه
relational database U پرش پایگاه داده که حاوی عملگرهای رابط های است
function U لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
functioned U لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
line haul U خط رابط بین کلماتی که نصف ان در سطر بعد واقع شده
functions U لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
eia interface U یک رابط استاندارد میان دستگاههای جانبی وریزکامپیوترها و مدمها وترمینالها
tac log group U گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
graph U نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
graphs U نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
ccitt v. U در ارتباطات داده سری ای ازاستانداردها است که خصوصیات رابط را توصیف میکند
quick disconnect U نوعی رابط الکتریکی که دونیمه منطبق شونده اش بطورسریع باز و بسته میشود
crankpin U قسمت استوانهای دسته میل لنگ که میلههای رابط بدان متصل میشود
presentation manager U تهیه شده است IB , icrosoftیک میانجی رابط نگارهای ورابط برنامه نویسی کاربردی
decision U جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
privilege U وضعیت کاربرد در رابط ه با نوع برنامه که اجرا میکند ومنابعی که میتواند استفاده کند
decisions U جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
tabling U ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tables U ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tabled U ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
table U ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
phenolic epoxy U خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
ground liaison U گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
idle wheel U دنده چرخ رابط بین دو چرخ
flattest U برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
flat U برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
fuse unit U رابط فیوز نگهدارنده فیوز
relay post U پست رابط پست واسطه
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
actions U حرف یکتایی که در رابط ه با یک منوی خاص برای افزایش سرعت عمل میکند و وقتی که کاربر این حرف را انتخاب میکند
action U حرف یکتایی که در رابط ه با یک منوی خاص برای افزایش سرعت عمل میکند و وقتی که کاربر این حرف را انتخاب میکند
cut out U وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
keyword U 1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
flash tube U لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
rs c U استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com